در ميان اقسام هنر كه از طريق رسانههاي نوشتاري ارايه ميشوند، كاريكاتور شرايط خاصي دارد. كاريكاتوريست بر لبه باريك شمشير قدم ميگذارد و هر آن است كه با كوچكترين خطايي به افراط و تفريط دچار شود. در اين گزارش با نگاهي به چالشهاي فعاليت كاريكاتوريستها در فضاي رسانهاي، در گفتوگو با كارشناسان به بررسي بايدها و نبايدهاي قانوني اين شغل ميپردازيم.
ماهيت كاريكاتور
يك مدرس دانشگاه و كارشناس حقوق فرهنگي در گفتوگو با «حمايت» به بيان مفهوم كاريكاتور ميپردازد.محسن داوري ميگويد: لفظ كاريكاتور از ريشه لاتين «كاريكاروس» به معناي غلو كردن، انباشتن و اغراق در جزييات مشتق شده و در نگاه كلي به هر تقليد تمسخرآميز يا ارائه تصاوير مضحك و غيرطبيعي از واقعيت اطلاق مي شود. وي ادامه ميدهد: اين هنر ممكن است ادبي يا تصويري باشد و گرچه سابقهاي ديرين و چند هزارساله دارد، با اين حال گفته ميشود كه چالز ديكنز نخستين كسي بود كه كاريكاتور ادبي را در آثار خويش به اعتلا رساند. حال آنكه در نگاه (ژورناليستي) مطبوعاتي كاريكاتور، هنر ارائه تصاوير فرد- شي است. كه در آن، خصوصيت بارز سوژه به نحوي اغراق آميز، مضحك و غيرطبيعي تصوير شود و اين اغراق لزوما بايد سنجيده، منطقي و هوشمندانه باشد. داوري تاكيد ميكند: بايد متوجه بود كه همه ي هنر كاريكاتور تمسخر و خنداندن نيست. بلكه «نقد منصفانه و واقعگرايانه» اصليترين رسالت آن را تشكيل ميدهد. بسا كه در وراي اين نقشينههاي شاعرانه و لطيف، حقايقي هولناك و بهتآور نهفته باشد.
تاريخچه كاريكاتور
تاريخچه اولين كاريكاتورها به پيش از ابداع خط باز ميگردد! روزگاري كه بشر نيازمند نشر آرا و تجارب خود بر ديواره هاي غارها و مغارهها بود. با وجود اين قديميترين آثار كاريكاتور را از نقش برجستههاي واقع در ويرانههاي به خاكستر نشسته شهر «پمپي» ايتاليا، و از فراسوي زماني به گستره بيش از 1900 سال پيش، كشف كردهاند.در قرن 16 ميلادي و در اروپا، نقاشاني چون «هولباين» و «بروكل» طرحهاي كاريكاتور بسياري ارائه دادند كه اساس آن بر طنز و تمسخر استوار بود اما در قرن 17 «آگوستينو كاراچيو» اولين كاريكاتور مطبوعاتي (ژورناليستي) واقعي را به جهانيان ارائه داد.
كاريكاتور در مطبوعات ايران
اين كارشناس حقوق فرهنگي پيش از بررسي موضوع حقوق به بيان تاريخچه كاريكاتور ميپردازد و ميگويد: گرچه پيشينه كاريكاتور در ايران به گذشتههاي بسيار دور (پردههاي نقالي شاهنامه و بعدتر تعزيهخواني عاشورا) باز ميگردد، اما به صورت رسمي كاريكاتور در 1284 پاي به عرصه مطبوعات ايران نهاد و تا پيش از سال 1300 خورشيدي، آميزهاي بود از تصاوير مينياتور با پرداختهاي اسليمي كه درون مايههايي از طنز سياسي و اجتماعي را ارائه ميداد. داوري ادامه ميدهد: در 1300 با ورود مطبوعات و دانش جديد، سبكهاي جديدي از كاريكاتور نيز به عرصه مطبوعات ايران راه يافت.اين مدرس دانشگاه ميگويد: در سال 1329، حرفهاي شدن كاريكاتوريستهاي مطبوعاتي و گسترش و تولد مطبوعات طنز اجتماعي مطبوعات را به جايگاهي درخور براي هنرمندان اين رشته بدل ساخت. در سال 1350، ورود موج مدرن كاريكاتور به ايران، انقلابي در اين عرصه پديد آورد و سبكهاي جديد و مدرن كاريكاتور روشنفكري متولد شد. اين كارشناس حقوق فرهنگي در ادامه بررسي پيشينه كاريكاتور ادامه ميدهد: در سال 1357، در پي پيروزي انقلاب، امكان طراحي از خاندان سلطنتي فراهم شد و فضايي بازتر و سوژههايي بيشتر براي كاريكاتوريستها فراهم آورد. در سال 1359، آغاز جنگ تحميلي، كاريكاتوريستها را واداشت تا بيانگر دقايق و ظرايف تاريخساز اين دوران باشند.
حقوق كاريكاتوريست هاي ايراني
اين مدرس دانشگاه پس از بيان اهميت و پيشينه كاريكاتور در فرهنگ ايراني ميگويد: امروزه نسل جديد كاريكاتوريستهاي ايراني، به نامآوران بزرگ اين رشته هنري در سراسر جهان بدل شده و در عين جواني و با وجود محدوديتهاي بسيار، بر سكوهاي افتخار داخلي و خارجي ايستادهاند. اينان كه در اكثر جشنوارههاي بزرگ جهاني صاحب نام و صاحب سبك بشمار ميآيند، نداشتههاي خود را با هنر، خرد و استعدادي شگرف جبران كردهاند.محسن داوري ادامه ميدهد: با وجود اين هنوز و همواره با مشكلات فراوان دست به گريبانند كه به انحاي مختلف حقوق آنان، حقوق مطبوعات و حقوق مخاطبان را در معرض تضييع قرار ميدهد. سلسله مباحث مربوط به حقوق مالكيت معنوي –وجودنداشتن و به طورطبيعي رعايت قواعد آفرينشهاي فكري و كپي رايت، محدوديتهاي كاري فراوان، نبود اقبال به هنر بومي گرايش نداشتن به استفاده از كاريكاتور به ويژه كاريكاتور بومي در ارائه اطلاعات، آموزش و تبليغات در سطح جامعه، دستمزدهاي پايين، نبود محملي براي ارائه آثار، نبودحمايتهاي دولتي خصوصي و مباحث ويژه مربوط به قانون مطبوعات از مهمترين اين مشكلات به شمار ميآيند.
جايگاه كاريكاتور در قانون مطبوعات ايران
يك كارشناس حقوق فرهنگي و مدرس دانشگاه درباره بايدها و نبايدهاي قانوني كاريكاتوريستها به «حمايت» ميگويد: در قانون مطبوعات مواد 26، 28 و 30 مواردي است كه به طور تلويحي جرايم مربوط به هنر كاريكاتور را نيز پوشش ميدهد. ميثم صداقت توضيح ميدهد: فحواي اين مواد به ترتيب: اهانت به دين مبين اسلام، انتشار عكسها و تصاوير خلاف عفت عمومي، و درنهايت انتشار هرنوع مطلب مشتمل بر تهمت و افترا و نظاير آن به اشخاص را در بردارد.اهانت به دين مبين اسلام و نقض حريم عفت عمومي به طور قطع از مواردهستند كه مستلزم بيان مصاديق از جانب قانونگذار مي باشد و در غير اينصورت به حكم «تفسير مضيق در امر كيفري» اصل برائت در باب آن جاريست. اين مدرس دانشگاه ادامه ميدهد: از سوي ديگر جرايم مذكور در ماده 30 قانون مطبوعات نيز به منزله جرم خصوصي تلقي شده و بنابر نص ماده پيگيري آنها منوط به وصول شكايت از شاكي خصوصي بوده و در صورت اعلام گذشت او نيز، قابل چشمپوشي است.اين مدرس دانشگاه و كارشناس حقوق فرهنگي ادامه ميدهد: هنر كاريكاتور، هنري سرنوشتساز و ملغمه غريب طرح، رنگ، ادراك، تخيل، زيباييشناسي، معناگرايي، تفكر و ابداع است و رسالت و ظرافت آن در طنز تلخ و نقد شيرين نهفته است. چنانكه همواره صاحبنظران، منتقدترين كاريكاتور را، زيباترين و كامل ترين نوع آن برشمردهاند و بسياري، آثار بزرگ كاريكاتور را به لحاظ جديت و تاثيراتي كه دارند با ساير آثار هنري درخور رقابت دانستهاند. صداقت تاكيد ميكند: از اسباب نقد نبايد انتظار مديحهسرايي داشت. كاريكاتور در راستاي اجراي رسالت خويش مجبور به ريسك است، او زبان حال مردم و جامعهايست كه راه بهتري براي بيان مطالبات خود ندارند، شاهديست از حقايق روزگار كه در پيشگاه خرد و عدالت تاريخ به زبان آمده است. حرف او را بايد شنيد و درد او را بايد شناخت. از سوي ديگر كاريكاتور هنر مطبوعات است. بسان مرغي كه در آشيانه خود آرام آرام ميبالد. كاريكاتور نيز براي رشد و بالندگي نيازمند بستر مناسب و جايگاه سزاوار (مطبوعات) است.
دادگاه مطبوعات و نقش هيئت منصفه
اين كارشناس حقوق فرهنگي و مدرس دانشگاه ميگويد: مطبوعات عرصه بروز كاريكاتورها هستند و در صورتي كه از اين دسته از كاريكاتورها شكايتي شود در دادگاه مطبوعات و با حضور هيئت منصفه به آن رسيدگي ميشود.صداقت ادامه ميدهد اگر عمل كاريكاتوريستها مشمول يكي از عناوين فصل ششم قانون مجازات باشد در دادگاه مطبوعات به اين جرايم رسيدگي خواهد شد. اين مدرس دانشگاه به نقش هيئت منصفه در صدور راي در اين پروندهها اشاره ميكند و به« حمايت» ميگويد: اعضاي هيئت منصفه در ابتداي اولين جلسه حضور خود در دادگاه، به خداوند متعال و دربرابر قرآن كريم سوگند ياد ميكنند بدون در نظر گرفتن گرايشهاي شخصي يا گروهي و با رعايت صداقت تقوي و امانت داري، درراه احقاق حق و ابطال باطل انجام وظيفه كنند.صداقت ادامه ميدهد: هرگاه در حين محاكمه، اعضاي هيئتمنصفه سوال هايي داشته باشند، مراتب را به صورت كتبي براي طرح، تسليم رييس دادگاه مي كنند. اين كارشناس حقوق فرهنگي در مورد چگونگي مجرم شناختن كاريكاتوريستها در دادگاه مطبوعات توضيح ميدهد: پس از اعلام ختم رسيدگي بلافاصله اعضاي هيئت منصفه به شور پرداخته و نظر كتبي خود را دردو مورد زير به دادگاه اعلام مي دارند:
الف - متهم بزهكار است يا خير؟
ب - درصورت بزهكاري آيا مستحق تخفيف است يا خير؟
صداقت ميگويد: پس از اعلام نظر هيئت منصفه، دادگاه در خصوص مجرم بودن يا برائت متهم اتخاذ تصميم و طبق قانون مبادرت به صدور راي ميكند. درصورتي كه تصميم هيئتمنصفه بر بزهكاري باشد دادگاه ميتواند پس از رسيدگي راي بر
برائت صادر كند. صداقت ميگويد: درصورتي كه راي دادگاه مبني بر مجرميت باشد، راي صادره طبق مقررات قانوني قابل تجديد نظر خواهي است. در رسيدگي مرحله تجديد نظر حضور هيئت منصفه لازم نيست.با توجه به آنچه كارشناسان در گفتوگو با« حمايت»بر آن تاكيد كردند ميتوان نتيجه گرفت كه قوانين و مقرراتي كه بر عمل كاريكاتوريستها حاكم است همان قوانين مربوط به فعاليت روزنامهنگاري است. اين موضوع واجد انتقاد به نظر ميرسد چراكه شيوه ارايه كاريكاتور با نوشتههاي روزنامهها متفاوت است و تفاسير مختلفي از يك كاريكاتور ميتوان به عمل آورد. بنابراين به نظر ميرسد كه ميبايست، بايدها و نبايدهاي حوزه كاريكاتور در كشور ما روشنتر شود. از سوي ديگر اصل بر برائت است و با استناد به اين اصل و اصل قانوني بودن جرايم و مجازاتها در صورتي ميتوان كاريكاتوريستي را محكوم كرد كه اثر وي به نحو مشهودي خطوط قرمز قانون مطبوعات و قوانين عمومي كشور را زير پا گذاشته باشد. در مقام شك و ترديد، اصل بر برائت است. به هر حال بايد توجه داشت كه ماهيت كار كاريكاتوريست انتقاد است و نميتوان انتظار داشت كه كاريكاتوري بدون اين درونمايه در مطبوعات چاپ شود. البته در مقابل كاريكاتوريستها نيز بايد مرز ميان انتقاد و توهين را بشناسند و بدون عبور از خط قرمز توهين به فعاليت رسانهاي خود ادامه دهند.
ماهيت كاريكاتور
يك مدرس دانشگاه و كارشناس حقوق فرهنگي در گفتوگو با «حمايت» به بيان مفهوم كاريكاتور ميپردازد.محسن داوري ميگويد: لفظ كاريكاتور از ريشه لاتين «كاريكاروس» به معناي غلو كردن، انباشتن و اغراق در جزييات مشتق شده و در نگاه كلي به هر تقليد تمسخرآميز يا ارائه تصاوير مضحك و غيرطبيعي از واقعيت اطلاق مي شود. وي ادامه ميدهد: اين هنر ممكن است ادبي يا تصويري باشد و گرچه سابقهاي ديرين و چند هزارساله دارد، با اين حال گفته ميشود كه چالز ديكنز نخستين كسي بود كه كاريكاتور ادبي را در آثار خويش به اعتلا رساند. حال آنكه در نگاه (ژورناليستي) مطبوعاتي كاريكاتور، هنر ارائه تصاوير فرد- شي است. كه در آن، خصوصيت بارز سوژه به نحوي اغراق آميز، مضحك و غيرطبيعي تصوير شود و اين اغراق لزوما بايد سنجيده، منطقي و هوشمندانه باشد. داوري تاكيد ميكند: بايد متوجه بود كه همه ي هنر كاريكاتور تمسخر و خنداندن نيست. بلكه «نقد منصفانه و واقعگرايانه» اصليترين رسالت آن را تشكيل ميدهد. بسا كه در وراي اين نقشينههاي شاعرانه و لطيف، حقايقي هولناك و بهتآور نهفته باشد.
تاريخچه كاريكاتور
تاريخچه اولين كاريكاتورها به پيش از ابداع خط باز ميگردد! روزگاري كه بشر نيازمند نشر آرا و تجارب خود بر ديواره هاي غارها و مغارهها بود. با وجود اين قديميترين آثار كاريكاتور را از نقش برجستههاي واقع در ويرانههاي به خاكستر نشسته شهر «پمپي» ايتاليا، و از فراسوي زماني به گستره بيش از 1900 سال پيش، كشف كردهاند.در قرن 16 ميلادي و در اروپا، نقاشاني چون «هولباين» و «بروكل» طرحهاي كاريكاتور بسياري ارائه دادند كه اساس آن بر طنز و تمسخر استوار بود اما در قرن 17 «آگوستينو كاراچيو» اولين كاريكاتور مطبوعاتي (ژورناليستي) واقعي را به جهانيان ارائه داد.
كاريكاتور در مطبوعات ايران
اين كارشناس حقوق فرهنگي پيش از بررسي موضوع حقوق به بيان تاريخچه كاريكاتور ميپردازد و ميگويد: گرچه پيشينه كاريكاتور در ايران به گذشتههاي بسيار دور (پردههاي نقالي شاهنامه و بعدتر تعزيهخواني عاشورا) باز ميگردد، اما به صورت رسمي كاريكاتور در 1284 پاي به عرصه مطبوعات ايران نهاد و تا پيش از سال 1300 خورشيدي، آميزهاي بود از تصاوير مينياتور با پرداختهاي اسليمي كه درون مايههايي از طنز سياسي و اجتماعي را ارائه ميداد. داوري ادامه ميدهد: در 1300 با ورود مطبوعات و دانش جديد، سبكهاي جديدي از كاريكاتور نيز به عرصه مطبوعات ايران راه يافت.اين مدرس دانشگاه ميگويد: در سال 1329، حرفهاي شدن كاريكاتوريستهاي مطبوعاتي و گسترش و تولد مطبوعات طنز اجتماعي مطبوعات را به جايگاهي درخور براي هنرمندان اين رشته بدل ساخت. در سال 1350، ورود موج مدرن كاريكاتور به ايران، انقلابي در اين عرصه پديد آورد و سبكهاي جديد و مدرن كاريكاتور روشنفكري متولد شد. اين كارشناس حقوق فرهنگي در ادامه بررسي پيشينه كاريكاتور ادامه ميدهد: در سال 1357، در پي پيروزي انقلاب، امكان طراحي از خاندان سلطنتي فراهم شد و فضايي بازتر و سوژههايي بيشتر براي كاريكاتوريستها فراهم آورد. در سال 1359، آغاز جنگ تحميلي، كاريكاتوريستها را واداشت تا بيانگر دقايق و ظرايف تاريخساز اين دوران باشند.
حقوق كاريكاتوريست هاي ايراني
اين مدرس دانشگاه پس از بيان اهميت و پيشينه كاريكاتور در فرهنگ ايراني ميگويد: امروزه نسل جديد كاريكاتوريستهاي ايراني، به نامآوران بزرگ اين رشته هنري در سراسر جهان بدل شده و در عين جواني و با وجود محدوديتهاي بسيار، بر سكوهاي افتخار داخلي و خارجي ايستادهاند. اينان كه در اكثر جشنوارههاي بزرگ جهاني صاحب نام و صاحب سبك بشمار ميآيند، نداشتههاي خود را با هنر، خرد و استعدادي شگرف جبران كردهاند.محسن داوري ادامه ميدهد: با وجود اين هنوز و همواره با مشكلات فراوان دست به گريبانند كه به انحاي مختلف حقوق آنان، حقوق مطبوعات و حقوق مخاطبان را در معرض تضييع قرار ميدهد. سلسله مباحث مربوط به حقوق مالكيت معنوي –وجودنداشتن و به طورطبيعي رعايت قواعد آفرينشهاي فكري و كپي رايت، محدوديتهاي كاري فراوان، نبود اقبال به هنر بومي گرايش نداشتن به استفاده از كاريكاتور به ويژه كاريكاتور بومي در ارائه اطلاعات، آموزش و تبليغات در سطح جامعه، دستمزدهاي پايين، نبود محملي براي ارائه آثار، نبودحمايتهاي دولتي خصوصي و مباحث ويژه مربوط به قانون مطبوعات از مهمترين اين مشكلات به شمار ميآيند.
جايگاه كاريكاتور در قانون مطبوعات ايران
يك كارشناس حقوق فرهنگي و مدرس دانشگاه درباره بايدها و نبايدهاي قانوني كاريكاتوريستها به «حمايت» ميگويد: در قانون مطبوعات مواد 26، 28 و 30 مواردي است كه به طور تلويحي جرايم مربوط به هنر كاريكاتور را نيز پوشش ميدهد. ميثم صداقت توضيح ميدهد: فحواي اين مواد به ترتيب: اهانت به دين مبين اسلام، انتشار عكسها و تصاوير خلاف عفت عمومي، و درنهايت انتشار هرنوع مطلب مشتمل بر تهمت و افترا و نظاير آن به اشخاص را در بردارد.اهانت به دين مبين اسلام و نقض حريم عفت عمومي به طور قطع از مواردهستند كه مستلزم بيان مصاديق از جانب قانونگذار مي باشد و در غير اينصورت به حكم «تفسير مضيق در امر كيفري» اصل برائت در باب آن جاريست. اين مدرس دانشگاه ادامه ميدهد: از سوي ديگر جرايم مذكور در ماده 30 قانون مطبوعات نيز به منزله جرم خصوصي تلقي شده و بنابر نص ماده پيگيري آنها منوط به وصول شكايت از شاكي خصوصي بوده و در صورت اعلام گذشت او نيز، قابل چشمپوشي است.اين مدرس دانشگاه و كارشناس حقوق فرهنگي ادامه ميدهد: هنر كاريكاتور، هنري سرنوشتساز و ملغمه غريب طرح، رنگ، ادراك، تخيل، زيباييشناسي، معناگرايي، تفكر و ابداع است و رسالت و ظرافت آن در طنز تلخ و نقد شيرين نهفته است. چنانكه همواره صاحبنظران، منتقدترين كاريكاتور را، زيباترين و كامل ترين نوع آن برشمردهاند و بسياري، آثار بزرگ كاريكاتور را به لحاظ جديت و تاثيراتي كه دارند با ساير آثار هنري درخور رقابت دانستهاند. صداقت تاكيد ميكند: از اسباب نقد نبايد انتظار مديحهسرايي داشت. كاريكاتور در راستاي اجراي رسالت خويش مجبور به ريسك است، او زبان حال مردم و جامعهايست كه راه بهتري براي بيان مطالبات خود ندارند، شاهديست از حقايق روزگار كه در پيشگاه خرد و عدالت تاريخ به زبان آمده است. حرف او را بايد شنيد و درد او را بايد شناخت. از سوي ديگر كاريكاتور هنر مطبوعات است. بسان مرغي كه در آشيانه خود آرام آرام ميبالد. كاريكاتور نيز براي رشد و بالندگي نيازمند بستر مناسب و جايگاه سزاوار (مطبوعات) است.
دادگاه مطبوعات و نقش هيئت منصفه
اين كارشناس حقوق فرهنگي و مدرس دانشگاه ميگويد: مطبوعات عرصه بروز كاريكاتورها هستند و در صورتي كه از اين دسته از كاريكاتورها شكايتي شود در دادگاه مطبوعات و با حضور هيئت منصفه به آن رسيدگي ميشود.صداقت ادامه ميدهد اگر عمل كاريكاتوريستها مشمول يكي از عناوين فصل ششم قانون مجازات باشد در دادگاه مطبوعات به اين جرايم رسيدگي خواهد شد. اين مدرس دانشگاه به نقش هيئت منصفه در صدور راي در اين پروندهها اشاره ميكند و به« حمايت» ميگويد: اعضاي هيئت منصفه در ابتداي اولين جلسه حضور خود در دادگاه، به خداوند متعال و دربرابر قرآن كريم سوگند ياد ميكنند بدون در نظر گرفتن گرايشهاي شخصي يا گروهي و با رعايت صداقت تقوي و امانت داري، درراه احقاق حق و ابطال باطل انجام وظيفه كنند.صداقت ادامه ميدهد: هرگاه در حين محاكمه، اعضاي هيئتمنصفه سوال هايي داشته باشند، مراتب را به صورت كتبي براي طرح، تسليم رييس دادگاه مي كنند. اين كارشناس حقوق فرهنگي در مورد چگونگي مجرم شناختن كاريكاتوريستها در دادگاه مطبوعات توضيح ميدهد: پس از اعلام ختم رسيدگي بلافاصله اعضاي هيئت منصفه به شور پرداخته و نظر كتبي خود را دردو مورد زير به دادگاه اعلام مي دارند:
الف - متهم بزهكار است يا خير؟
ب - درصورت بزهكاري آيا مستحق تخفيف است يا خير؟
صداقت ميگويد: پس از اعلام نظر هيئت منصفه، دادگاه در خصوص مجرم بودن يا برائت متهم اتخاذ تصميم و طبق قانون مبادرت به صدور راي ميكند. درصورتي كه تصميم هيئتمنصفه بر بزهكاري باشد دادگاه ميتواند پس از رسيدگي راي بر
برائت صادر كند. صداقت ميگويد: درصورتي كه راي دادگاه مبني بر مجرميت باشد، راي صادره طبق مقررات قانوني قابل تجديد نظر خواهي است. در رسيدگي مرحله تجديد نظر حضور هيئت منصفه لازم نيست.با توجه به آنچه كارشناسان در گفتوگو با« حمايت»بر آن تاكيد كردند ميتوان نتيجه گرفت كه قوانين و مقرراتي كه بر عمل كاريكاتوريستها حاكم است همان قوانين مربوط به فعاليت روزنامهنگاري است. اين موضوع واجد انتقاد به نظر ميرسد چراكه شيوه ارايه كاريكاتور با نوشتههاي روزنامهها متفاوت است و تفاسير مختلفي از يك كاريكاتور ميتوان به عمل آورد. بنابراين به نظر ميرسد كه ميبايست، بايدها و نبايدهاي حوزه كاريكاتور در كشور ما روشنتر شود. از سوي ديگر اصل بر برائت است و با استناد به اين اصل و اصل قانوني بودن جرايم و مجازاتها در صورتي ميتوان كاريكاتوريستي را محكوم كرد كه اثر وي به نحو مشهودي خطوط قرمز قانون مطبوعات و قوانين عمومي كشور را زير پا گذاشته باشد. در مقام شك و ترديد، اصل بر برائت است. به هر حال بايد توجه داشت كه ماهيت كار كاريكاتوريست انتقاد است و نميتوان انتظار داشت كه كاريكاتوري بدون اين درونمايه در مطبوعات چاپ شود. البته در مقابل كاريكاتوريستها نيز بايد مرز ميان انتقاد و توهين را بشناسند و بدون عبور از خط قرمز توهين به فعاليت رسانهاي خود ادامه دهند.
منبع : روزنامه حمایت
موضوعات مرتبط: مقالات حقوقی
تاريخ : | ۴ ب.ظ | نویسنده : محمد علی جنیدی |