بالن ها اولين وسايل پرندهاي بودند كه انسان از آنها براي حمله به دشمنان خود استفاده كرد. بعدها هواپيماها و بالگردها براي اين مقصود مورد استفاده قرار گرفتند. پيشرفت تمدن در قرن 21 در حال رونمايي از شكل ديگري از سلاحهاي پرنده نظامي است.
هواپيماهاي بدون سرنشين مصداق بارز آنها هستند پرندههايي كه تاكنون بيشتر براي مقاصد شناسايي و پژوهشي مورد استفاده قرار مي گرفته اند، در حال تبديل شدن به وسايل نظامي هستند و اين موضوع سوالاتي را در زمينه حقوق و تكاليف كشورها ايجاد ميكند كه حقوق بينالملل محل پاسخ دادن به آنهاست.
هواپيماهاي بدون سرنشين از قرن بيستم و از زمان جنگ ويتنام در دهه پنجاه ميلادي به کار گرفته شدهاند گسترش استفاده از هواپيماهاي بدون سرنشين در جهان حقوق بينالملل را تحت تاثير قرار داده است. ورود اين هواپيماهاي بدون سرنشين به آسمان كشورهاي ديگر سوالات زيادي در مورد حقوق كشور ميزبان و اختيارات وي در مقابله با كشور فرستنده و همچنين مسئوليتهاي كشور صاحب هواپيماي بدون سرنشين ايجاد ميكند. در ادامه در گفتوگو با دکتر سيدهادي محمودي، دکتراي حقوق بين الملل، عضو هيات علمي پژوهشگاه هوافضا و عضو مؤسسه بين المللي حقوق فضايي به بررسي اين سوالات پرداختهايم. بخش اول اين گزارش را با هم
مي خوانيم.
آيا ظهور پديده هواپيماهاي بدون سرنشين تاثيري در شکلگيري و تغيير در قواعد حقوقي داشته است؟
پيشرفت فناوري در زمينههاي مختلف منجر به پديد آمدن مسايل حقوقي مربوط به آن ميشود چراکه فناوري بر حقوق تاثير ميگذارد و به مثابه دستي ناپيدا آن را تغيير ميدهد. نمونه بارز فناوري که منجر به اين مسايل شده است بکارگيري رو به تزايد هواپيماهاي بدون سرنشين يا همان پهپاد (پرنده هدايتپذير از دور) است. مهمترين عامل تمايز دهنده اين هواپيما از ساير وسايل پرنده آن است که فاقد سرنشين است و به دو شکل کنترل از راه دور و يا طبق برنامه رايانهاي کنترل ميشود. اين هواپيماها داراي قابليتهاي متعددي است که عمدتا شامل فعاليتهاي سنجش از دور، نظارت و شناسايي براي مقاصد تجاري، اکتشاف نفت و گاز، حمل و نقل پژوهشهاي علمي، جستوجو و نجات، شناسايي نظامي و حملات مسلحانه ميشود که عمدتا اين دو مورد اخير باعث بروز مسايل حقوقي شده است. نسل اول اين هواپيماها که از ديرباز مورد استفاده
قرار ميگرفت براي عمليات شناسايي به کار ميرفت ولي با پيشرفت فناوري اين هواپيماها کاربردهاي جديدي پيدا کردهاند و مجهز به تسليحات هستند.
اين هواپيماها در مناطق مختلف مورد استفاده قرار گرفته است از جمله در جنگ ويتنام در دهه 50 ميلادي، در جنگهاي خليج فارس و بالکان در دهه 90 ميلادي و در عراق، افغانستان، پاکستان
جيبوتي و سومالي در دهه اول هزاره سوم ميلادي و عمدتا توسط ايالات متحده آمريكا مورد استفاده
قرار گرفته است. اما به طور مشخص، نكته مهم اينكه به نظر ميرسدکه بيشترين حجم پروازهاي هواپيماهاي بدون سرنشين در پاکستان و از سال 2004 آغاز شده است و هر سال رو به افزايش است.
هواپيماهاي بدون سرنشين تابع چه قواعدي هستند؟
صرف نظر از ملاحظات حقوق داخلي و دغدغههاي مختلف امنيت ملي، موضوع هواپيماهاي بدون سرنشين به لحاظ بينالمللي مسايل حقوقي مختلفي را مطرح ميکند و تابع شاخههاي مختلف حقوق بينالملل از جمله حقوق بينالملل هوايي، حقوق بينالملل بشر و حقوق بينالملل بشردوستانه است.
يكي از ويژگيهايي که حقوق هوايي را تحت تاثير قرار ميدهد، اعمال حاكميت دولتها به مثابه يك قدرت عالي و برتر در وضع قوانين داخلي است كه با جنبه بينالمللي هوانوردي در تعارض است، يعني دولتها با اعمال حاكميت خود، مقررات مربوطه را در چارچوب حقوق داخلي وضع ميكنند در حالي كه هواپيما به دليل برخورداري از سرعت بالا، مرزها را درمينوردد و وارد قلمرو و حريم كشورهاي ديگر ميشود. از اينرو، مسايل مربوط به آن طبيعتا ابعاد بينالمللي پيدا ميكند.
مهمترين سند بينالمللي حاکم بر فعاليتهاي هوانوردي، کنوانسيون هواپيمايي کشوري بينالمللي شيکاگو مصوب 1944 است. طبق اين معاهده، حاکميت کامل و انحصاري هر کشوري بر قلمروي هوايي خود مورد تاکيد قرار گرفته و هر کشوري براي اتخاذ هر تصميم درباره هواپيماهاي خارجي در قلمروي کشور خود صلاحيت دارد. قلمروي يک کشور عبارت است از مناطق زميني و آبهاي ساحلي متصل به آن که تحت حاکميت آن کشور قرار دارد. علاوه بر اين، هر کشور حق دارد به لحاظ نظامي يا امنيتي، پرواز هواپيماهاي ساير کشورها را در پارهاي از قلمروي خود محدود يا ممنوع كند. البته کنوانسيون شيکاگو ميان هواپيماهاي کشوري و دولتي تفکيک برقرار ميکند و فقط نسبت به هواپيماهاي کشوري تسري دارد.
بند (ب) ماده 3 کنوانسيون شيکاگو اشعار ميدارد: هواپيماي به کار گرفته شده در ارتش، گمرک و پليس هواپيماي دولتي است البته اين فهرست تمثيلي است و حصري نيست. هواپيماهاي نقشهبرداري، تشريفات، خدمات، پزشکي، نجات و مانند آن نيز دولتي به شمار ميرود.
تعريف هواپيماي نظامي در کنوانسيون شيکاگو موجود نيست اما ميتوان مشخصههاي هواپيماي نظامي را چنين برشمرد: طراحي هواپيما و مشخصات فني، علايم ثبت مالکيت، نوع عمليات ماهيت پرواز برنامه پرواز، علني بودن يا مخفي بودن پرواز.
ميتوان چنين ابراز داشت که هواپيمايي دولتي است که تحت کنترل کشور متبوعش است و منحصرا توسط آن کشور براي مقاصد دولتي استفاده ميشود. قطعا هواپيماي نظامي دولتي محسوب شده و بخشي از نيروهاي مسلح آن کشور به شمار ميرود.
بي ترديد، هواپيماهاي بدون سرنشين از آن نوعي که به فعاليتهاي شناسايي نظامي و حملات تهاجمي مبادرت ميورزند در زمره هواپيماهاي دولتي محسوب شده و طبيعتا کنوانسيون شيکاگو در مورد آنها اعمال نميشود. وضعيت هواپيماهاي نظامي و دولتي توسط حقوق بينالملل به خوبي تعيين نشده است و تنها جنبههايي از آن در بخشهايي از اسناد بينالمللي درج شده است.
رويه کشورها در اين زمينه واضح و گويا نيست. همچنين به وضعيت هواپيماي نظامي در زمان جنگ بيشتر توجه شده تا در زمان صلح. کشورها اصولا نسبت به اينکه هواپيماهاي نظاميخود که به عنوان نماد حاکميت تلقي شده تحت ضوابط بينالمللي قرار گيرند بيميل بودهاند. ضمن آنکه هوانوردي همواره ابزاري براي فعاليتهاي نظامي بوده است. کنوانسيون شيکاگو در مورد هواپيماهاي دولتي اعمال نميشود که شامل هواپيماهاي نظامي نيز هست. بنابراين هواپيماهاي بدون سرنشين بدون اجازه صريح دولت مربوطه مجاز به پرواز بر فراز يا فرود در قلمروي حاکميت خارجي نيست.
آنان ميتوانند با مجوز خاص و مطابق با مفاد آن پرواز کنند. رويه دولتي حاکي از آن است که اين مجوز در قالب موافقت نامههاي دوجانبه يا چند جانبه يا مجوز موردي از طريق مجاري ديپلماتيک حاصل ميشود. بنابراين، پرواز هواپيماهاي بدون خلبان بر فراز خاک هريک از کشورها بدون تحصيل اجازه مخصوص و رعايت نکات مندرج در اجازهنامه مزبور مجاز نيست.
اگر هواپيماي بدون سرنشين بدون اجازه وارد حريم هوايي يک کشور شود، كشور مقصد چه ميتواند انجام دهد؟
اگر هواپيماي بدون سرنشين بدون اجازه وارد حريم هوايي يک کشور شود، چنين هواپيمايي را ميتوان به منظور شناسايي متوقف كرد، آن را وادار به ترک حريم هوايي از طريق يک مسير هوايي مشخص كرد به منظور تحقيقات يا تعقيب قضايي براي فرود هدايت كرد، و يا به منظور تحقيقات و يا تعقيب وادار به فرود كرد.
در اين زمينه کشور متبوع هواپيما مسئوليت دارد با وجود اين اصولا ماهيت و شدت مسئوليت بسته به روابط کلي کشور مربوطه ميتواند از يک عذرخواهي تا محاکمه اشخاص مسئول و تعهد به عدم تکرار و يا توقيف هواپيما و يا دستگيري هدايت کنندگان آن باشد.
نگرش حقوق بين الملل نسبت به استفاده از اين نوع هواپيماها چگونه است؟
کاربرد هواپيماهاي بدون سرنشين که حامل سلاح هستند و استفاده از تسليحات آن اصولا در زمان صلح مغاير با حقوق است، در کنوانسيون شيکاگو از حمايت کافي در حقوق بينالملل برخوردار نيستند.
نه حقوق داخلي و نه حقوق بينالملل استفاده تبعيضآميز از هواپيماهاي بدون سرنشين را اجازه نميدهد.
آيا در حقوق بين الملل موازيني وجود دارد که استفاده از هواپيماهاي بدون سر نشين را تجويز کرده باشد؟
اصولا مبناي استفاده از هواپيماهاي بدون سرنشين در زمان صلح، رضايت کشوري است که هواپيما بر فراز آن پرواز ميکند. با وجود اين قواعد کلي حقوق بين الملل، از جمله رعايت قواعد و مقررات حقوق بينالملل بشر از جمله ممنوعيت سلب خودسرانه حيات و حق به حريم خصوصي در مورد اين هواپيماها اعمال ميشود و در زمان جنگ نيز استفاده از آنها تابع مقررات حقوق بين الملل بشردوستانه است. در اين زمينه اعمال اصل تفکيک بين نظاميان و غيرنظاميان حائز بيشترين اهميت است. شواهد زيادي وجود دارد که افراد غير نظامي به وسيله هواپيماهاي بدون سرنشين کشته و مجروح ميشوند. طبق گزارشها از ژوئن 2004 تا سپتامبر 2012 بين 2562 تا 3325 نفر کشته شدهاند که در اين ميان بين 474 تا 881 نفر غيرنظامي از جمله بيش از 100 نفر کودک بودهاند
به هر روي به نظر ميرسد که توسل به اين هواپيماها به ويژه کاربرد تهاجمي آن در قالب اجراي حقوق در زمان صلح بسيار محدود است. به ويژه آنکه ممنوعيت سلب حيات در چارچوب اسناد حقوق بشري اين کاربردها را محدود ميكند. به نظر ميرسد که شايد مجوز اصلي براي عمليات هواپيماهاي بدون سرنشين در عمليات شناسايي و تجسس باشد. ليکن در هنگام مخاصمه مسلحانه کاربرد هواپيماهاي بدون سرنشين تابع مقررات حاکم بر حقوق بين الملل بشردوستانه ميباشد.
اين مساله از چند جهت حائز اهميت است اول آنکه بايد ملاحظه كرد آيا استفاده از اين نوع سلاحها تابع اصول ضرورت و تناسب هستند؟ دوم آنکه آيا اين هواپيماها در هنگام تهاجم اصل تفکيک بين نظاميان و غير نظاميان را رعايت ميكنند؟ سوم آنکه آيا نوع سلاحهايي که حمل ميکنند از نوع سلاحهاي مجاز هستند؟ با توجه به تجربه کاربرد اين هواپيماها و تعداد زياد قربانيان غير نظامي به سختي ميتوان پذيرفت که کاربرد اين هواپيماها منطبق با مقررات حاکم بر مخاصمات مسلحانه است. در ضمن صحيح است که اين نوع هواپيماها فاقد خلبان هستند لکن هدايتگران آنها که از راه دور آنها را کنترل ميکنند در هنگام مخاصمه در زمره نظاميان تلقي شده و همه قواعد مربوطه از جمله کنوانسيون سوم ژنو در مورد اسيران جنگي در مورد آنان اعمال ميشود.
هواپيماهاي بدون سرنشين مصداق بارز آنها هستند پرندههايي كه تاكنون بيشتر براي مقاصد شناسايي و پژوهشي مورد استفاده قرار مي گرفته اند، در حال تبديل شدن به وسايل نظامي هستند و اين موضوع سوالاتي را در زمينه حقوق و تكاليف كشورها ايجاد ميكند كه حقوق بينالملل محل پاسخ دادن به آنهاست.
هواپيماهاي بدون سرنشين از قرن بيستم و از زمان جنگ ويتنام در دهه پنجاه ميلادي به کار گرفته شدهاند گسترش استفاده از هواپيماهاي بدون سرنشين در جهان حقوق بينالملل را تحت تاثير قرار داده است. ورود اين هواپيماهاي بدون سرنشين به آسمان كشورهاي ديگر سوالات زيادي در مورد حقوق كشور ميزبان و اختيارات وي در مقابله با كشور فرستنده و همچنين مسئوليتهاي كشور صاحب هواپيماي بدون سرنشين ايجاد ميكند. در ادامه در گفتوگو با دکتر سيدهادي محمودي، دکتراي حقوق بين الملل، عضو هيات علمي پژوهشگاه هوافضا و عضو مؤسسه بين المللي حقوق فضايي به بررسي اين سوالات پرداختهايم. بخش اول اين گزارش را با هم
مي خوانيم.
آيا ظهور پديده هواپيماهاي بدون سرنشين تاثيري در شکلگيري و تغيير در قواعد حقوقي داشته است؟
پيشرفت فناوري در زمينههاي مختلف منجر به پديد آمدن مسايل حقوقي مربوط به آن ميشود چراکه فناوري بر حقوق تاثير ميگذارد و به مثابه دستي ناپيدا آن را تغيير ميدهد. نمونه بارز فناوري که منجر به اين مسايل شده است بکارگيري رو به تزايد هواپيماهاي بدون سرنشين يا همان پهپاد (پرنده هدايتپذير از دور) است. مهمترين عامل تمايز دهنده اين هواپيما از ساير وسايل پرنده آن است که فاقد سرنشين است و به دو شکل کنترل از راه دور و يا طبق برنامه رايانهاي کنترل ميشود. اين هواپيماها داراي قابليتهاي متعددي است که عمدتا شامل فعاليتهاي سنجش از دور، نظارت و شناسايي براي مقاصد تجاري، اکتشاف نفت و گاز، حمل و نقل پژوهشهاي علمي، جستوجو و نجات، شناسايي نظامي و حملات مسلحانه ميشود که عمدتا اين دو مورد اخير باعث بروز مسايل حقوقي شده است. نسل اول اين هواپيماها که از ديرباز مورد استفاده
قرار ميگرفت براي عمليات شناسايي به کار ميرفت ولي با پيشرفت فناوري اين هواپيماها کاربردهاي جديدي پيدا کردهاند و مجهز به تسليحات هستند.
اين هواپيماها در مناطق مختلف مورد استفاده قرار گرفته است از جمله در جنگ ويتنام در دهه 50 ميلادي، در جنگهاي خليج فارس و بالکان در دهه 90 ميلادي و در عراق، افغانستان، پاکستان
جيبوتي و سومالي در دهه اول هزاره سوم ميلادي و عمدتا توسط ايالات متحده آمريكا مورد استفاده
قرار گرفته است. اما به طور مشخص، نكته مهم اينكه به نظر ميرسدکه بيشترين حجم پروازهاي هواپيماهاي بدون سرنشين در پاکستان و از سال 2004 آغاز شده است و هر سال رو به افزايش است.
هواپيماهاي بدون سرنشين تابع چه قواعدي هستند؟
صرف نظر از ملاحظات حقوق داخلي و دغدغههاي مختلف امنيت ملي، موضوع هواپيماهاي بدون سرنشين به لحاظ بينالمللي مسايل حقوقي مختلفي را مطرح ميکند و تابع شاخههاي مختلف حقوق بينالملل از جمله حقوق بينالملل هوايي، حقوق بينالملل بشر و حقوق بينالملل بشردوستانه است.
يكي از ويژگيهايي که حقوق هوايي را تحت تاثير قرار ميدهد، اعمال حاكميت دولتها به مثابه يك قدرت عالي و برتر در وضع قوانين داخلي است كه با جنبه بينالمللي هوانوردي در تعارض است، يعني دولتها با اعمال حاكميت خود، مقررات مربوطه را در چارچوب حقوق داخلي وضع ميكنند در حالي كه هواپيما به دليل برخورداري از سرعت بالا، مرزها را درمينوردد و وارد قلمرو و حريم كشورهاي ديگر ميشود. از اينرو، مسايل مربوط به آن طبيعتا ابعاد بينالمللي پيدا ميكند.
مهمترين سند بينالمللي حاکم بر فعاليتهاي هوانوردي، کنوانسيون هواپيمايي کشوري بينالمللي شيکاگو مصوب 1944 است. طبق اين معاهده، حاکميت کامل و انحصاري هر کشوري بر قلمروي هوايي خود مورد تاکيد قرار گرفته و هر کشوري براي اتخاذ هر تصميم درباره هواپيماهاي خارجي در قلمروي کشور خود صلاحيت دارد. قلمروي يک کشور عبارت است از مناطق زميني و آبهاي ساحلي متصل به آن که تحت حاکميت آن کشور قرار دارد. علاوه بر اين، هر کشور حق دارد به لحاظ نظامي يا امنيتي، پرواز هواپيماهاي ساير کشورها را در پارهاي از قلمروي خود محدود يا ممنوع كند. البته کنوانسيون شيکاگو ميان هواپيماهاي کشوري و دولتي تفکيک برقرار ميکند و فقط نسبت به هواپيماهاي کشوري تسري دارد.
بند (ب) ماده 3 کنوانسيون شيکاگو اشعار ميدارد: هواپيماي به کار گرفته شده در ارتش، گمرک و پليس هواپيماي دولتي است البته اين فهرست تمثيلي است و حصري نيست. هواپيماهاي نقشهبرداري، تشريفات، خدمات، پزشکي، نجات و مانند آن نيز دولتي به شمار ميرود.
تعريف هواپيماي نظامي در کنوانسيون شيکاگو موجود نيست اما ميتوان مشخصههاي هواپيماي نظامي را چنين برشمرد: طراحي هواپيما و مشخصات فني، علايم ثبت مالکيت، نوع عمليات ماهيت پرواز برنامه پرواز، علني بودن يا مخفي بودن پرواز.
ميتوان چنين ابراز داشت که هواپيمايي دولتي است که تحت کنترل کشور متبوعش است و منحصرا توسط آن کشور براي مقاصد دولتي استفاده ميشود. قطعا هواپيماي نظامي دولتي محسوب شده و بخشي از نيروهاي مسلح آن کشور به شمار ميرود.
بي ترديد، هواپيماهاي بدون سرنشين از آن نوعي که به فعاليتهاي شناسايي نظامي و حملات تهاجمي مبادرت ميورزند در زمره هواپيماهاي دولتي محسوب شده و طبيعتا کنوانسيون شيکاگو در مورد آنها اعمال نميشود. وضعيت هواپيماهاي نظامي و دولتي توسط حقوق بينالملل به خوبي تعيين نشده است و تنها جنبههايي از آن در بخشهايي از اسناد بينالمللي درج شده است.
رويه کشورها در اين زمينه واضح و گويا نيست. همچنين به وضعيت هواپيماي نظامي در زمان جنگ بيشتر توجه شده تا در زمان صلح. کشورها اصولا نسبت به اينکه هواپيماهاي نظاميخود که به عنوان نماد حاکميت تلقي شده تحت ضوابط بينالمللي قرار گيرند بيميل بودهاند. ضمن آنکه هوانوردي همواره ابزاري براي فعاليتهاي نظامي بوده است. کنوانسيون شيکاگو در مورد هواپيماهاي دولتي اعمال نميشود که شامل هواپيماهاي نظامي نيز هست. بنابراين هواپيماهاي بدون سرنشين بدون اجازه صريح دولت مربوطه مجاز به پرواز بر فراز يا فرود در قلمروي حاکميت خارجي نيست.
آنان ميتوانند با مجوز خاص و مطابق با مفاد آن پرواز کنند. رويه دولتي حاکي از آن است که اين مجوز در قالب موافقت نامههاي دوجانبه يا چند جانبه يا مجوز موردي از طريق مجاري ديپلماتيک حاصل ميشود. بنابراين، پرواز هواپيماهاي بدون خلبان بر فراز خاک هريک از کشورها بدون تحصيل اجازه مخصوص و رعايت نکات مندرج در اجازهنامه مزبور مجاز نيست.
اگر هواپيماي بدون سرنشين بدون اجازه وارد حريم هوايي يک کشور شود، كشور مقصد چه ميتواند انجام دهد؟
اگر هواپيماي بدون سرنشين بدون اجازه وارد حريم هوايي يک کشور شود، چنين هواپيمايي را ميتوان به منظور شناسايي متوقف كرد، آن را وادار به ترک حريم هوايي از طريق يک مسير هوايي مشخص كرد به منظور تحقيقات يا تعقيب قضايي براي فرود هدايت كرد، و يا به منظور تحقيقات و يا تعقيب وادار به فرود كرد.
در اين زمينه کشور متبوع هواپيما مسئوليت دارد با وجود اين اصولا ماهيت و شدت مسئوليت بسته به روابط کلي کشور مربوطه ميتواند از يک عذرخواهي تا محاکمه اشخاص مسئول و تعهد به عدم تکرار و يا توقيف هواپيما و يا دستگيري هدايت کنندگان آن باشد.
نگرش حقوق بين الملل نسبت به استفاده از اين نوع هواپيماها چگونه است؟
کاربرد هواپيماهاي بدون سرنشين که حامل سلاح هستند و استفاده از تسليحات آن اصولا در زمان صلح مغاير با حقوق است، در کنوانسيون شيکاگو از حمايت کافي در حقوق بينالملل برخوردار نيستند.
نه حقوق داخلي و نه حقوق بينالملل استفاده تبعيضآميز از هواپيماهاي بدون سرنشين را اجازه نميدهد.
آيا در حقوق بين الملل موازيني وجود دارد که استفاده از هواپيماهاي بدون سر نشين را تجويز کرده باشد؟
اصولا مبناي استفاده از هواپيماهاي بدون سرنشين در زمان صلح، رضايت کشوري است که هواپيما بر فراز آن پرواز ميکند. با وجود اين قواعد کلي حقوق بين الملل، از جمله رعايت قواعد و مقررات حقوق بينالملل بشر از جمله ممنوعيت سلب خودسرانه حيات و حق به حريم خصوصي در مورد اين هواپيماها اعمال ميشود و در زمان جنگ نيز استفاده از آنها تابع مقررات حقوق بين الملل بشردوستانه است. در اين زمينه اعمال اصل تفکيک بين نظاميان و غيرنظاميان حائز بيشترين اهميت است. شواهد زيادي وجود دارد که افراد غير نظامي به وسيله هواپيماهاي بدون سرنشين کشته و مجروح ميشوند. طبق گزارشها از ژوئن 2004 تا سپتامبر 2012 بين 2562 تا 3325 نفر کشته شدهاند که در اين ميان بين 474 تا 881 نفر غيرنظامي از جمله بيش از 100 نفر کودک بودهاند
به هر روي به نظر ميرسد که توسل به اين هواپيماها به ويژه کاربرد تهاجمي آن در قالب اجراي حقوق در زمان صلح بسيار محدود است. به ويژه آنکه ممنوعيت سلب حيات در چارچوب اسناد حقوق بشري اين کاربردها را محدود ميكند. به نظر ميرسد که شايد مجوز اصلي براي عمليات هواپيماهاي بدون سرنشين در عمليات شناسايي و تجسس باشد. ليکن در هنگام مخاصمه مسلحانه کاربرد هواپيماهاي بدون سرنشين تابع مقررات حاکم بر حقوق بين الملل بشردوستانه ميباشد.
اين مساله از چند جهت حائز اهميت است اول آنکه بايد ملاحظه كرد آيا استفاده از اين نوع سلاحها تابع اصول ضرورت و تناسب هستند؟ دوم آنکه آيا اين هواپيماها در هنگام تهاجم اصل تفکيک بين نظاميان و غير نظاميان را رعايت ميكنند؟ سوم آنکه آيا نوع سلاحهايي که حمل ميکنند از نوع سلاحهاي مجاز هستند؟ با توجه به تجربه کاربرد اين هواپيماها و تعداد زياد قربانيان غير نظامي به سختي ميتوان پذيرفت که کاربرد اين هواپيماها منطبق با مقررات حاکم بر مخاصمات مسلحانه است. در ضمن صحيح است که اين نوع هواپيماها فاقد خلبان هستند لکن هدايتگران آنها که از راه دور آنها را کنترل ميکنند در هنگام مخاصمه در زمره نظاميان تلقي شده و همه قواعد مربوطه از جمله کنوانسيون سوم ژنو در مورد اسيران جنگي در مورد آنان اعمال ميشود.
گفتوگو با دکتر سيدهادي محمودي
منبع : روزنامه حمايت 1391/8/27
موضوعات مرتبط: مقالات حقوق بشر و بین الملل
تاريخ : | ۸ ب.ظ | نویسنده : محمد علی جنیدی |